پاشنه آشیل جریان اصولگرایی چیست؟ /از مردمناباوری اصولگرایان تا تهمت اصلاحطلبان /پس لرزه های تکیه بیش از حد به رانت قدرت /بند ناف مردم یا دولت موازی
تاریخ انتشار: ۲ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۷۶۳۰۹۸
اصولگرایان هم مانند هر جریان سیاسی دیگری برای نقد درونی نیاز به فاصلهگرفتن از قدرت دارند. تا زمانی که در قدرتاند، کمتر به نقد درونی میپردازند. امیر محبیان، تحلیلگر و روزنامهنگار اصولگرا، هم پیشتر از چنین اشکالی سخن گفته بود: «تکیه بیش از حد اصولگرایان به رانت قدرت». حالا به نظر میرسد که سه شکست انتخاباتی برای قالیباف و کنارگذاشتن حسن غفوریفرد از فهرست انتخاباتی اصولگرایان در مجلس دهم، چنین فرصتی را برای کنارگذاشتهشدگان فراهم کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حسن غفوریفرد، عضو شورای مرکزی مؤتلفه، برای انتخابات مجلس دهم ثبتنام کرده بود و یکی از دهها گزینهای بود که میتوانست در فهرست نهایی ٣٠نفره اصولگرایان برای تهران قرار گیرد، اما در شرایطی که خودش اصلا انتظار نداشت، از آن فهرست ٣٠ نفره تنها سه سهم به مؤتلفه رسید، آن هم درحالیکه غفوریفرد در میانشان نبود. ١٣ نفر سهمیه طیف جبهه پایداری و نزدیکان احمدینژاد شده بود و هشت نفر سهمیه جمعیت ایثارگران و جمعیت رهپویان که نزدیک به حدادعادل بودند و مواضعشان همپوشانی نزدیکی با جبهه پایداری داشت. غفوریفرد همان زمان گفته بود: «اینکه اعضا و منتسبان به جبهه پایداری در فهرست این دوره ائتلاف اصولگرایان پررنگ هستند، موجب نگرانی خیلی از افراد شده است. لیست باید عمومیت داشته باشد. حتی بهنظر میرسد شاخصههایی که تعیین کردند هم خیلی رعایت نشده؛ مثلا یکی از شاخصها این بوده که سهمخواهی نشود، ولی بعد گفته شد فلان آقا را فلان فرد وارد لیست کرده است یا یکی از شاخصها این بود که سبد رأی افراد بالا باشد، ولی با اینکه نظرسنجی نشان داده بود که من رأی زیادی دارم، ولی در لیست قرار نگرفتم. به نظر میرسد شاخصهایی که خودشان هم مشخص کرده بودند هم خیلی رعایت نشده است».
او به روزنامه ابتکار گفته است: «باید این موضوع را بپذیریم، یکی از دلایلی که اصولگرایان در انتخابات مجلس و شورای شهر موفق نبودند این بود که به خواست و نیازهای مردم توجه دقیق نکردند. اگر مملکت مال مردم است، باید به خواست و مطالباتشان توجه شود و این یکی از دلایل اصلی بود که اصولگرایان نتوانستند از مردم در انتخابات مجلس و شورای شهر رأی بگیرند. توجه به این نکات مهم است. شاید از این موضوع تجربه و عبرت بگیریم و ارتباطمان را با مردم بیشتر کنیم و اگر وارد مجلس شدیم مردم را فراموش نکنیم و ارتباطمان را طی چهار سال با جامه قطع نکنیم. نباید تنها زمان انتخابات برای گرفتن رأی به سراغ مردم برویم. به نظر من، چه برنده و چه بازنده انتخابات باشیم، باید ارتباطمان را با مردم حفظ کنیم و با آنها همراه و هماهنگ شویم تا آنها هم به ما اعتماد کنند».
قالیباف هم اگرچه در دو دوره انتخابات ٨٤ و٩٢ حاضر شد و رأی لازم را کسب نکرد، اما در انتخابات ٩٢ عملا از سوی اصولگرایان حذف شد. فارغ از اینکه اگر در انتخابات میماند، رأی میآورد یا نه، اما اصل ماجرا این است که رؤسای جماعت اصولگرا، رئیسی را به او ترجیح دادند. از آن زمان بهبعد شهردار پیشین پایتخت هم انتقاد از اصولگرایی را شروع کرده است. یکبار از نواصولگرایی سخن میگوید و بار دیگر از «مردمناباوری» در این جریان یا به قول امیر محبیان، «فاز سیاسی جدیدی» را شروع کرده است.
او هم سه روز پیش گفته بود: «اصولگرایان به مکتب امام معتقدند، اما این جریان کارنامه قابلقبول و قابلدفاعی ندارد و حتی در هدفگذاری و روش و ابزار هم بدسلیقگی داشته است. اگر دو رکن مهم داشته باشیم، یکی مردم است و یکی اصولگرایی. این جریان شعار مردمباوری را داد، اما در عمل به آن باور نداشت و اعتقاد قلبی به مردمباوری در این جریان سیاسی نبود. من هرگز خودم را محور این حرکت نمیدانم، اما میتوانم صدای این تغییر باشم و سعی میکنم مطالبهکننده این تغییر از افرادی باشم که باید به این تغییر تن بدهند».
تقصیر اصولگرایی چیست؟
امیر محبیان اگرچه خودش پیشتر اصولگرایان را بابت تکیه بیش از حد به رانت قدرت نواخته بود، اما حالا بر سر گزاره «مردمناباوری اصولگرایان» به قالیباف انتقاد کرده و گفته است: «این نقد از جناب قالیباف بعید است. این تهمت اصلاحطلبان افراطی بود؛ جریان اصولگرایی کجا مقابل رأی مردم ایستاد. وقتی رئیس دولت اصلاحات پیروز شد، جناب ناطق اولین کسی بود که تبریک گفت. نباید تهمتهای تندروها علیه اصولگرایان را تکرار کنیم. موضع اصولگرایان اتفاقا همیشه مردمگرایانه بوده است، ولی طبعا هنگامی که میان عرف غالب طبقهای از جامعه و شرع تعارض بوده، شرع را برگزیدهاند؛ این افتخار اصولگرایی و بخشی از هویت آن است. والا هیچگاه آن اصولگرایی که میشناسیم رأی غالب مردم را رد نکرد».
به نظر میرسد که محبیان نوشتههای چهارسال پیش خود را درباره «عدم اقبال مردم به جریان اصولگرا» از یاد برده است که این روزها در دفاع از اصولگرایی میگوید: «دوران جنگ، دولت دست جریان مخالف اصولگرایی و بعد هشت سال در اختیار خط مرحوم هاشمی و بعد هم هشت سال در اختیار دولت اصلاحات بود؛ با ٢٥ سال زیرسازی جریان غیراصولگرا؛ چطور انتظار داریم که اصولگرایان یکتنه همه خواستههای نظام را تحقق بخشند؟» او سال ٩٢، بعد از انتخابات ریاستجمهوری و ناکامی گزینههای اصولگرا در کسب رأی مردم، در توضیح چرایی عدم اقبال مردم به اصولگرایان گفته بود: «مردم وضع معیشتی نابسامان خود در این چند سال اخیر را حاصل حاکمیت یکدست جریان اصولگرا میدانند که با سرسختی و لجاجت غیرقابلدرکی از نظر آنان تمام منافع کشور و آنها را فدای سیاستهای ماجراجویانه و غیرقابلانعطاف خود میکند. مدیریت ضعیف احمدینژاد نیز در کنار تحریمها مردم را از جریان اصولگرا روگردان کرد. مردم به خاطر دارند اعتبار سنگینی را که اکثریت اصولگرایان بیحسابوکتاب به نفع احمدینژاد لحاظ کردند. مردم به چشم خود میدیدند که چگونه برخی نمایندگان اصولگرای آنها در مجلس در کورس حمایت از احمدینژاد گوی سبقت را از هم میربودند و همین عامل بود که در کنار بعضی ویژگیهای رئیسجمهور او را به انجام هر کاری هرچند خلاف قانون پردلوجرئتتر میکرد. با نگاهی حتی نهچندان ژرف به مناظرات انتخاباتی میتوان دریافت که کاندیداهای اصولگرا با وجود دفاعنکردن از وضع موجود کشور یا از درک خواست عقلانی مردم غافل بودند یا خود را به تغافل زده بودند. مورد دیگری که در کلام اصولگرایانِ خواهانِ کرسی ریاستجمهوری به چشم میآمد، نگاه آنها به نهاد نظارتی شورای نگهبان بود. هرچه این گروه در بیان خواست مردم ناتوان و کاهل بود ولی در بیان آنچه دلخواه نهادهای نظارتی است، توانا عمل میکرد و به نظر میرسید تا آخرین لحظات امید داشت که شورای نگهبان کاندیداهای اصلاح و اعتدال را در بررسی مجدد رد صلاحیت کند».
بند ناف مردم یا دولت موازی
آنچه این روزها امثال قالیباف یا غفوریفرد بر آن انگشت میگذراند را اصلاحطلبان مدتهاست تکرار میکنند. حمیدرضا جلائیپور در تحلیلی بعد از انتخابات سال ٩٦ درباره چرایی ناکامی جریان اصولگرا گفته بود: «یکی از کارهای خیلی مهمی که آنها باید انجام دهند این است که جریان اصولگرایی باید بند نافش را از امکانات دولت موازی قطع کند. هر جریان سیاسی اصیل باید بند نافش به جامعه وصل باشد؛ یعنی متکی به خواست و مطالبات مردم و جامعه باشد نه اینکه متکی به امکانات عمومی باشد. اصولگراها به نام اینکه خیلی ارادتمند و مخلص نظام و ذوب در نظام هستند، بیخیال مردم و جامعه میشوند. حتی کار به طرفداری از تتلو رسید. این خیلی نماد خوبی است برای اینکه نشان داده شود اصولگرایی در چه وضعیتی قرار گرفته است. اصولگرایی برای اثرگذاری باید به تکیه به مردم و جامعه بازگردد. خیلی کار سختی است. آنها ۲۰ سال است که به امکانات دولت موازی معتاد شدهاند. باید بگردند و شخصیتهای اصولگرای مردمی را پیدا کنند و دور آنها رفته و درس بگیرند و جریان راست را بازسازی کنند. جمنا همین امکانات دولت موازی بود. در انتخابات وارد شد و عدهای به دنبالش راه افتادند».
منبع: ساعت24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۶۳۰۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روزنامه دانشگاه آزاد: نمایندگان مرحله دوم تهران با۵۰-۶۰ رای وارد مجلس می شوند /برای اصولگرایان کیفیت مجلس مهم نیست؛ دعوا بر سر رئیس مجلس است
به گزارش خبرآنلاین، روزنامه فرهیختگان نوشت:
اگر نگاهی به اخبار برجسته روز در رسانهها هم بیندازیم، در پرداخت اخبار رسانهها کمتر خبری درباره انتخابات و رقابتهای انتخاباتی پیدا میکنیم که میان دیگر اتفاقات و تحولات اساسا گم میشوند.
اگرچه بخشی از این سردی فضای انتخاباتی، به خاطر دور دوم انتخاباتی مجلس طبیعی است اما این تنها علت کمرنگ شدن فضای انتخاباتی در دور دوم انتخابات مجلس نیست، کمااینکه این دور تقریبا سردترین انتخابات در طول دورههای انتخاباتهای مجلس را شاهد هستیم.
یکی از عواملی که در افزایش شور و شوق انتخاباتی موثر است که ردپای آن در دیگر انتخاباتهای مجلس هم مشاهده میشود، رقابت میان گروهها و جناحهاست.
در انتخابات مجلس دوازدهم، اساسا رقابت جدی حول گروهها و جناحها شکل نمیگیرد. این رقابت اگرچه درون جبهه اصولگرایی جریان داشت و دارد و بیشتر خود را در قالب عقدهگشاییهای سیاسی و افشاگریها نشان داد اما ردی از جدیت این رقابت یا بسط این رقابت در میان گروههای مردم دیده نمیشود.
در این دوره جدای از اینکه اصلاحطلبان حضور جدی نداشتند، نتوانستند رقابت جدی با اصولگرایان شکل بدهند و کفه سنگین رقابت در میان لیستهای دروناصولگرایی استوار بود. اما اگر از اقشار مردم میپرسیدید کدام یک از این لیستها به دیگری ارجحیت دارد، تقریبا نمیتوانستند تمایزی میان آنها قائل شوند. درواقع رقابت میان اصولگرایان، در همان حد و درون اصولگرایان آن هم تنها بر سر تصاحب قدرت محدود ماند.
رقابت شکلگرفته بیش از آنکه بین اقشار مردم برقرار باشد، گویی بین خود کاندیداهاست تا این بار چه کسی در صدر مجلس شورای اسلامی به عنوان رئیس بنشیند وگرنه اتفاق تازهای قرار نیست رخ دهد.
حالا در آستانه برگزاری دور دوم انتخابات مجلس دوازدهم بخش اصلی دغدغه اصولگرایان روی این موضوع متمرکز است که قرار است چه کسی ریاست مجلس را به عهده بگیرد، در حالی که اگر نگاهی به دغدغه مردم درمورد انتخابات یا ساختار مجلس بیندازیم، اینکه قرار است چه کسی روی صندلی ریاست مجلس بنشیند برای مردم اهمیتی ندارد. این عملا شکاف میان دغدغه مردم و رقبای انتخاباتی را نشان میدهد.
در میانه این دعوا خبری از ارائه ایده برای بهتر شدن عملکرد مجلس یا مطرح شدن لزوم تنظیم قوانین در مجلس دیده نمیشود. تنها تمرکز احزاب روی این موضوع استوار است که قالیباف، رئیس مجلس بماند یا فرد دیگری رئیس مجلس شود. طبعا این خلأ ایده در دور دوم انتخابات هم تغییری نداشته و در همچنان برهمان پاشنه بیایده بودن و ادامه دعوا برای تصاحب قدرت میچرخد.
کاسبان کاهش مشارکت
خروجی چنین فضایی نهایتا همین تصویری میشود که در انتخابات دوازدهم شاهد آن بودیم، در این فضا تنها یک طیف محدود در انتخابات مشارکت میکنند، بدنه اجتماعی که در هرشرایطی رای مشخصی دارند در انتخابات مشارکت میکنند و دیگر اقشار عملا توجهی به انتخابات نمیکنند و نهایتا آنچه در تهران در دور اول رخ داد دیده میشود و رای نفرات اول راهیافته به مجلس کاهش محسوس و قابلتوجهی به نسبت دورههای دیگر مجلس در انتخاباتها داشت.
به نظر نمیرسد در دور دوم هم اتفاق ویژه و متمایزی رخ دهد، کمااینکه این احتمال وجود دارد که حضور آن بدنه اجتماعی خاص در این دوره هم کمتر از دورههای قبل شود و حالا نمایندههایی با ۵۰ یا ۶۰ هزار رای وارد بهارستان شوند. در این میان البته بارها نیز به این موضوع اشاره شده که بخشی از این گروههای سیاسی اساسا حیات خود را در کاهش مشارکت و عدم حضور دیگر طیفهای جامعه پای صندوقهای رای میبینند و اتفاقا تعمدا دیگر گروههای جامعه را در اظهارات و صحبتها و حتی وعدههای انتخاباتی خود حذف میکنند و روی صحبت خود را تنها قشر و طیف خاصی قرار میدهند. حالا این روزها این جریان حضور پررنگتری در رقابتهای انتخاباتی دارند و تلاش میکنند همچنان روند مطلوب خود را حفظ کنند.
۲۳۳۰۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1904137